علی اکبرعلی اکبر، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

علی اکبر من آقابزرگ کوچک

چگونه پستانک را از بچه بگیریم؟

    دادن پستانک به نوزاد (در صورتی که شما آگاهانه تشخیص می دهید که به نفع اوست نه به نفع خودتان!) اشکالی ندارد ولی نباید جایگزین شیردادن و نوازش کردن نوزاد شود. این کاملا به شما و نوزاد شما بستگی دارد. نوزادان عاشق مکیدن هستند. از نوزادان در حال مکیدن شست در داخل رحم عکس گرفته اند. ولی اکثر نوزادان با خوردن شیر و با حرکت گهواره کاملا راضی می شوند و هرگز به پستانک نیاز نخواهند داشت.   نوزادی که به نظر می رسد تمایل داشته باشد بلافاصله پس از خوردن شیر مجدداً پستان بگیرد (البته در صورتی که حداقل به مدت ۱۰ دقیقه صدای بلعیدن شیر شنیده شود و مطمئن باشید که سیر است) یا یک شیشه دیگر را مصرف کند ممکن است احتیاج به مکیدن...
13 مرداد 1393

بهترین راه تشخیص آسم در کودکان

 آسم شایع ترین بیماری مزمن دوره كودكی است؛ به گونه ای كه در حال حاضر میلیون ها كودك مبتلا به آسم در جهان وجود دارند.   مطالعات نشان می دهند كه متاسفانه حتی در كشورهای پیشرفته تقریباً ۴۰ درصد كودكان مبتلا، آگاهی درستی از علایم حمله آسم و شدت آن ندارند و این درصد در كشورما به مراتب بیشتر است.   چه می شود کودک آسم می گیرد؟ حملات آسم در سنین زیر ۵ سال می تواند منجر به صدمات پایدار دایمی به ریه ها شود. علاوه بر عوارض جسمی، عوارض روانی ابتلا به آسم نیز مشكل دیگری را به بیمار تحمیل می كند.   بیماری آسم در ایران نسبت به كشورهای دیگر بسیار شایع است و شاید ما از نظر این بیماری نسبت به كشورهای دیگر در میانه جدول ب...
13 مرداد 1393

پسرم دوستت دارم

از وقتی تو امدی همه چیز رنگ دیگری گرفته ... من با نگاه تو نگاه میکنم و همه چیز برایم پررنگ تر شده... من حالا حتی به برگهای افتاده در خیابان زمانی طولانی با تو نگاه میکنم که شاید قبل از حضور تو از رویشان رد میشدم وبرای تو توضیح میدهم که چیست... من به رنگها به صداها به حرکات به رفتار آدمها با دقت بیشتری نگاه میکنم و همه بخاطر حضور توست...چیزهایی که شاید به چشمم هم نمی آمد...   دوستت دارم دوست داشتنی ترین من وخدایا بسیار سپاسگذارم از نعمتی که به من عطا کردی...   ...
5 مرداد 1393

پدرکه باشی....

    پدر که باشی... پدركه باشي سردت مي شود ولي كت برشانه فرزند مي اندازي. چهره ات خشن مي شودودلت دريايي، آرام نمي گيري تاتكه ناني بياوري پدركه باشي،مي خواهي ولي نمي شود، نمي شودكه نمي شود. دربلندايي ازاين شهرت مشت نشدن هابرزمين مي كوبي. پدركه باشي عصا مي خواهي ولي نمي گويي . هرروز خم ترازديروز،مقابل آينه تمرين محكم ايستادن مي كني. پدركه باشي حساس مي شوي به هرنگاه پرحسرت فرزند به دنيا، تمام وجود خودت رامحكوم آرزوهايش مي كني! پدركه باشي دركتابي جايي نداري وهيچ جايي زيرپايت نيست . بي منت ازاين غريبه گي هايت مي گذري تاپدرباشي . پشت خنده هايت فقط سكوت ميكني. پدركه باشي به جرم پدربودنت حكم ه...
2 مرداد 1393

در کافه با خودم چنین ناهموار که منم..

مادر که می‌شوی تا چند ده روز خودت را فراموش می‌کنی. آن‌قدر آن مهمان تازه آمده کار دارد که اگر زرنگ باشی می‌توانی در کنارش خانه را سامان بدهی. خودت می ماند در آن وقت اضافه‌ای که داور هیچ‌وقت تو را مستحقش نمی‌داند. مادر که می‌شوی تا چند ده روز خودت را فراموش می‌کنی. آن‌قدر آن مهمان تازه آمده کار دارد که اگر زرنگ باشی می‌توانی در کنارش خانه را سامان بدهی. خودت می ماند در آن وقت اضافه‌ای که داور هیچ‌وقت تو را مستحقش نمی‌داند. بعدها همان او انگار که باورش شده باشد که صاحب‌خانه است صبورتر میرشود و آرام‌تر. تو هم راه افتاده‌ای و سریع‌تر می‌تو...
26 تير 1393

صبر خدا

    عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . همان یک لحظه ی اول ، که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ، جهان را با همه زیبایی و زشتی ، به روی یکدگر ، ویرانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . که در همسایه ی صد ها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ، نخستین نعره ی مستانه را خاموش آن دم ، بر لبِ ، پیمانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . که می دیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین ، زمین و آسمان را واژگون ، مستانه می کردم . □ عجب صب...
26 تير 1393

مادر

  **مادر که باشی**   بسم الله سلام ادامه مطلب هم داره این پست دوست داشتید بخونید خوشحال میشم نظر هم بذارید...   مادر که باشی گاهی انقدر نخوابیدی که چشمانت هنگام شیر خوردن نوزادت روی هم میرود و ناگاه چشم باز میکنی و میبینی فقط چند ثانیه ای گذشته و تو باز هم از ترس خفه نشدن کودکت از خواب پریده ای... مادر که باشی گاهی آنقدر نرم میشوی که وقتی نیمه شب برای چندمین شب که کودک 5 ماهه ات از خواب برمیخیزد و با چشمان بسته و خواب آلوده گریه که نه جیغ و ناله میزند.کمی صبر میکی اما به ناگاه می شکنی و میباری پا به پای کودکت... مادر که باشی گاهی پاهایت برایت حکم دست هایت را دارند...
26 تير 1393