عکسهای تابستان 1394
علی اکبر و بابایی در شهرستانک علی اکبر و امیرحسین در آلبالو چینی علی اکبر و امیرحسین در باغ علی اکبر وپرهام در چیتگر ...
نویسنده :
مامان جونی
17:23
تولد بابا علی
پدر که باشی...
پدر که باشی... پدر که باشی !!! با تمام سختی ها و مشقت های روزگار،با دیدن غم فرزندت می گویی : "نگران نباش ، درست میشود. خیالت تخت ، مــــــــــن پشتت هستم " پدر که باشی ؛ سردت می شود و کت بر شانه ی پسر می اندازی. چهره ات خشن می شود و دلت دریایی....آرام نمی گیری تا تکه نانی نیاوری پدر که باشی ؛ عصا می خواهی ولی نمی گویی. هرروز، خم تر از دیروز، جلوی آینه تمرین محکم ایستادن می کنی پدر که باشی ؛ در کتابی جایی نداری و هیچ چیز زیر پایت نیست. بی منت از این غریبگی هایت می گذری ، تا پدر باشی. پشت خنده هایت فقط سکوت می کنی. پدر که باشی ؛ ...
نویسنده :
مامان جونی
22:28
میفهمی پیر شده...
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره.. میفهمی پیر شده...! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه.. میفهمی پیر شده...! وقتی بعد از غذا یه مشت دارو میخوره.. میفهمی چقدر درد داره...! و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های توست دلت میخواد.... به نظرت دلت میخواد چیکار کنی...؟ ...
نویسنده :
مامان جونی
22:28
با با علی جونم روزت مبارک
تو فقط بخند
شاید تقدیر روی پیشانیام نوشته باشد "همیشه فاصله ای هست" ولی تو فقط گاهی برایم بخند آنوقت تقدیرم را می بوسم و کنار می گذارم تو که می خندی خدا تازه می فهمد اگر تنها عشق اعجاز رسولانش بود دنیای جهنمی بهشت موعود می شد... عشق همیشه معجزه ای تازه دارد... تو فقط گاهی برایم بخند. "گیلدا ایازی" ...
نویسنده :
مامان جونی
0:21